قيمت آجر سفال 15 سانتي تهران قيمت آجر سفال 15 سانتي تهران .

قيمت آجر سفال 15 سانتي تهران

تعاريف و تكنولوژي هاي معماري چيست ؟

معماري ، هنر و تكنيك طراحي و ساختمان ، از مهارتهاي مرتبط با ساخت و ساز متمايز است. شيوه معماري براي تحقق الزامات عملي و بيان به كار گرفته شده است ، بنابراين به اهداف مفيد و زيبايي شناختي مي انجامد. اگرچه اين دو انتها ممكن است از هم متمايز شوند ، اما نمي توان آنها را از هم جدا كرد ، و وزن نسبي داده شده به هر يك مي تواند تا حد زيادي متفاوت باشد. از آنجا كه هر جامعه اي - چه بسيار توسعه يافته و يا كمتر از آن ، مستقر يا عشايري- رابطه مكاني با جهان طبيعي و جوامع ديگر دارد ، ساختارهايي كه آنها توليد مي كنند ، درباره محيط خود (از جمله آب و هوا و هوا) ، تاريخ ، مراسم و هنري بسيار آشكار مي كنند. حساسيت و همچنين بسياري از جنبه هاي زندگي روزمره.

ويژگي هايي كه يك اثر معماري را از ساير سازه هاي ساخته شده متمايز مي كند عبارتند از: (1) مناسب بودن كار براي استفاده توسط انسان به طور كلي و سازگاري آن با فعاليت هاي خاص انساني ، (2) پايداري و ماندگاري در ساخت كار ، و (3) ارتباط تجربه و ايده ها از طريق فرم آن. همه اين شرايط بايد در معماري رعايت شود. دوم ثابت است ، در حالي كه اول و سوم با توجه به عملكرد اجتماعي ساختمانها از نظر اهميت نسبي متفاوت هستند. اگر عملكرد به ويژه مفيد باشد ، مانند يك كارخانه ، ارتباط از اهميت كمتري برخوردار است. اگر عملكرد بسيار برجسته باشد ، مانند يك مقبره يادبود ، ابزار يك نگراني جزئي است. در برخي از ساختمانها ، مانند كليساها و تالارهاي شهر ، لوازم و ارتباطات ممكن است از اهميت يكساني برخوردار باشند.

مقاله حاضر در درجه اول به اشكال ، عناصر ، روشها و تئوري معماري مي پردازد. براي تاريخ معماري در دوران باستان ، بخش هايي از يونان باستان و روم را در معماري غربي ببينيد. و همچنين هنر و معماري آناتولي؛ هنر و معماري عرب؛ هنر و معماري مصر؛ هنر و معماري ايراني؛ هنر و معماري بين النهرين؛ و هنر و معماري سور فلسطيني. براي معالجه بعدي معماري تاريخي و منطقه اي ، به معماري آفريقا مراجعه كنيد. معماري چيني؛ معماري ژاپني؛ معماري كره اي؛ هنر و معماري اقيانوسي؛ معماري غربي؛ هنرهاي آسياي ميانه؛ هنرهاي اسلامي؛ هنرهاي آسياي جنوبي؛ و هنرهاي جنوب شرقي آسيا. براي بحث در مورد مكان معماري و نظريه معماري در قلمرو هنرها ، به زيبايي شناسي مراجعه كنيد. براي اشكال مرتبط با بيان هنري ، به شهر مراجعه كنيد. طراحي داخلي؛ و برنامه ريزي شهري
00:01
03:33
استفاده كنيد

انواع معماري نه با توجه به نياز نهادهاي مختلف آن توسط معماران بلكه توسط جامعه تأسيس مي شود. جامعه اهداف را تعيين مي كند و شغل يافتن وسايل دستيابي به آنها را به معمار اختصاص مي دهد. اين بخش از مقاله به نوع شناسي معماري ، با نقش جامعه در تعيين انواع معماري ، و با برنامه ريزي - نقش معمار در تطبيق طرح ها با مصارف خاص و نيازهاي عمومي جسمي انسان مربوط مي شود.
موضوع حقايق. از حقيقت پشتيباني كنيد و همه محتواي Britannica را باز كنيد.
دوره آزمايشي رايگان خود را امروز شروع كنيد
SpaceNext50
معماري
فاستر و همكاران: ديوان عالي
مشاهده صفحه رسانه

افراد كليدي

بلكريشنا دوشي
لئوناردو داوينچي
ميكل آنژ
كريستوفر ورن
لوئيس ساليوان
آندره پالاديو
دوناتو برامانته
دانيل برنهام
لوكوربوزيه
رافائل

مطالب مرتبط

معماري غربي
طراحي داخلي
طراحي باغ و منظره
معماري ژاپني
هنر و معماري مصر
برنامه ريزي شهري
معماري آفريقا
معماري كره اي
معماري سبز
هنر

انواع معماري

معماري فقط براي تحقق مشخصات فردي يا گروهي ايجاد مي شود. قانون اقتصادي مانع از معماري مي شود تا هنرمندان خود را در توليد آثاري كه تقاضا وجود ندارد يا تنها پتانسيل دارد تقليد كند. بنابراين انواع معماري به ساختارهاي اجتماعي بستگي دارد و ممكن است با توجه به نقش حامي در جامعه طبقه بندي شود. انواعي كه در اينجا مورد بحث قرار مي گيرد - داخلي ، مذهبي ، دولتي ، تفريحي ، رفاهي و آموزشي و تجاري و صنعتي - بيانگر ساده ترين طبقه بندي است. يك نوع شناسي علمي از معماري به تجزيه و تحليل دقيق تر نياز دارد.
معماري داخلي

معماري داخلي براي واحد اجتماعي توليد مي شود: فرد ، خانواده يا قبيله و وابستگان آنها ، انسان و حيوان. اين كار سرپناه و امنيت را براي كاركردهاي اصلي بدني زندگي و در بعضي مواقع همچنين براي فعاليتهاي تجاري ، صنعتي يا كشاورزي كه شامل خانواده مي شود به جاي جامعه فراهم مي آورد. الزامات اساسي معماري داخلي ساده است: مكاني براي خواب ، تهيه غذا ، غذا ، و شايد كار؛ مكاني كه داراي نور است و از آب و هوا محافظت مي شود. يك اتاق منفرد با ديوارها و سقف هاي محكم ، يك در ، پنجره و يك كوره از ملزومات است. همه چيز لوكس است.
قوس "Vernacular"

تكرار

در بيشتر دنياي امروز ، حتي در حالي كه مؤسسات در حال تغيير و تحول مداوم بوده اند ، انواع سكونتگاه هاي باستاني يا پيش از تاريخ مورد استفاده قرار مي گيرند. به عنوان مثال ، در ايالات متحده صنعتي ، انبارهايي مطابق طرحي كه در اروپا در هزاره اول قبل از ميلاد به كار رفته است ، ساخته مي شوند. نيروهايي كه تحول پويايي از سبك معماري در ساختمان عمومي ايجاد مي كنند ، معمولاً در خانه و مزرعه غيرفعال هستند. زندگي اساسي افراد ممكن است با اساسي ترين تغييرات در نهادهايشان تغيير نكند. مردم مي توانند بطور پياپي برده باشند ، موضوع سلطنت باشند و شهروندان را رأي دهند بدون اينكه وسيله يا تمايل به تغيير آداب و رسوم ، فنون يا شرايط اطراف خود داشته باشند. فشار اقتصادي مهمترين عاملي است كه باعث مي شود افراد متوسط ​​خواسته هاي خود را به حدي محدود كنند كه فناوري زمان خود قادر به حفظ آن باشد. اغلب آنها با تكنيك هاي قديمي ساختارهاي جديد مي سازند زيرا آزمايش و نوآوري هزينه بيشتري از تكرار دارند. اما در فرهنگ هاي ثروتمند اقتصاد مجوزها و آداب و رسوم را ترغيب به معماري مي كند تا از امكاناتي نظير سرويس بهداشتي ، روشنايي و گرمايشي و همچنين مناطق جداگانه براي كاركردهاي مشخص استفاده كند و اين ممكن است به عنوان ضروريات در نظر گرفته شود. همين دلايل تمايل دارد كه محافظه كاري خانه را با آرمان هاي معماري نهادي جايگزين كرده و بر عملكرد بياني و كاربردي نيز تأكيد كند.
معماري "قدرت"

با افزايش ثروت و كاركردهاي بيانگر ، مي توان نوع خاصي از ساختمان داخلي را تشخيص داد كه شايد بتوان آن را معماري قدرت ناميد. تقريباً در هر تمدني الگوي جامعه به تعدادي از اعضاي خود اين قدرت را مي دهد تا از منابع جامعه در ساخت منازل ، كاخ ها ، ويلا ها ، باغ ها و اماكن تفريحي خود استفاده كنند. اين معدود ، كه مزاياي آنها معمولاً از تمايزات اقتصادي ، مذهبي يا طبقاتي ناشي مي شود ، مي توانند از انواع مختلفي از فعاليت هاي داخلي در ارتباط با مواردي كه در موقعيت هايشان وجود دارد ، برخوردار شوند. اينها حتي مي تواند شامل كاركردهاي جمعي نيز باشد: كاخ امپراطوران فلاوي در روم باستان شامل فعاليت هاي دولت و سيستم قضايي مي شد. كاخ ورساي ، يك شهر كاملاً به خودي خود ، نيازهاي لازم و تجملات زندگي را براي چندين هزار نفر از همه طبقات فراهم كرده و مركز دولت امپراتوري لوئيز چهاردهم بود. معماري قدرت ممكن است يك عملكرد بيانگر پيچيده نيز داشته باشد ، زيرا نماد قدرت با ظرافت يا نمايش يك مسئوليت يا يك ضرورت (و اغلب تقصير) از قدرتمندان است. از آنجايي كه اين عملكرد معمولاً نه به اندازه اي براي خوشحال كردن مراجعان به نمايش مي رود كه موقعيت اجتماعي خود را به ديگران نشان دهد ، معماري قدرت جمعي و خانگي نيز مي شود. در دموكراسي هايي مانند يونان باستان و در دنياي مدرن غربي ، اين نمايش قدرت شايد بيشتر محفوظ مانده باشد ، اما هنوز هم قابل تشخيص است.
ورساي ، كاخ
ورساي ، كاخ
كاخ ورساي فرانسه.
اريك پوهره
مسكن گروهي

نوع سوم معماري داخلي به جاي واحد ، گروه را در خود جاي مي دهد و از اين رو عمومي و همچنين خصوصي است. اين امر از طريق توسعه گسترده مسكن انبوه در دنياي مدرن ، كه در آن افراد يا خانواده ها فضاي زندگي را در چندين خانه يا واحدهاي واحدي كه به تعداد توليد شده اند ، مي يابند. مسكن گروهي توسط فرهنگهاي گوناگوني توليد مي شود: توسط ايالت هاي عمومي براي همسان سازي استانداردهاي زندگي ، توسط ستمگران براي تضمين نيروي كار مشرك و سيستم هاي فئودالي يا كاست براي جمع آوري اعضاي يك طبقه. خانه آپارتمان به طور مستقل توسط روميان امپراتوري باستان متناسب با شرايط شهري و هندي هاي آمريكايي متناسب با شرايط كشاورزي توسعه يافت. معماري گروهي ممكن است از نظر معماري قدرت نيز باشد ، به ويژه هنگامي كه مقادير زمين بيش از حد زياد باشد تا حتي افراد ثروتمند نيز بتوانند به صورت خصوصي احداث كنند ، همانطور كه در Place 17 Vosges در قرن 17th در پاريس ، جايي كه عمارتهاي اشرافي به طور يكنواخت در اطراف يك مربع يا در طراحي طراحي شده اند. آپارتمان هاي قرن 18 در شهرهاي انگليسي و اسپا. اگرچه بيشتر معماري داخلي قرن بيستم از سبك و فنون گذشته استفاده مي كرد ، اما استثنائات نسبت به گذشته بسيار بيشتر و مهم تر از قبل براي توسعه معماري به شمار مي روند. اين امر به اين دليل است كه توزيع ثروت و قدرت در مناطقي از جهان كه معماري بسيار مهم است و از آنجا كه دولت مدرن مسئوليت مسكن هاي بسيار با كيفيت را به عهده گرفته است ، گسترده است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ساعت: ۰۳:۴۱:۴۴ توسط:محمد رضا موضوع: نظرات (0)

فلسفه آجر زرد

آجر سفال زرد چيست ؟

به گزارش سنگاج جزئيات ديگر هنوز منتشر نشده است ، لس آنجلس تايمز سال گذشته گزارش داد كه برنامه هاي مقدماتي براي ساخت فيلم آينده اي از جادوگر شگفت انگيز اوز از L. Frank Baum ، ساخته شده است. امسال با شروع تابستان ، سريال هاي هري پاتر دوره خود را پشت سر مي گذارند ، و چه راهي بهتر براي پر كردن شكاف از با گرفتن مجموعه كتاب هاي اوز باوم (اين اولين بار است) ، با بازيگران شخصيت هاي زاني از جمله شاهزاده خانم كه دستخوش تغيير جنسيت مي شود و يك لژيون از بشقاب هاي انساني زرق و برق دار كه اندام آنها به جاي دست و پا در چرخ ها قرار مي گيرد؟ من با بلند شدن سلمان رشدي از فيلم نمادين و عاشقانه عاشق 1939 ، جودي گارلند يك ، بر سر متن اصلي باوم ، مخالفم. اين متن - ادبي ، فلسفي و درخشان - اولويت دارد.
محبوبترين

تگزاس در حال ايجاد موج آبي در سال 2020 است. بله ، تگزاس.
ايلهان عمر قبلاً واشنگتن را تغيير مي دهد
حملات ICE در بهره برداري شركت ها يك برد بود
استدلال جهان
وظيفه فعال

علي رغم گرداب سازگاري ها ، زناشويي ها ، دراماتيزه ها ، اسپين آف ها ، تبليغات ، پاپ آپ ها ، عكس هاي يادگاري و كيتچ كه در طول قرن از زمان انتشار اوليه خود توسط جورج م. هيل در سال 1900 پيچيده است (با تصاوير WW Denslow) ، شاهكار اصلي زنده مانده و از مخالفان تجديد پذيرش دوباره مقاومت مي كند. آيا مي دانيم چرا؟ دوباره آن را خواندم و سعي كردم به ياد بياورم كه سالها پيش به عنوان كودكي كه در نيويورك در حال رشد است ، چگونه صفحاتش را براي من احساس كرد ، فهميدم كه به يك لباس نامرئي احتياج دارد تا بتواند آن فرشته را با شمشير شعله ور كند.

اين كتاب شما را فرو مي ريزد و چشمان شما را به يك اتر مرموز تبديل مي كند - روي ماسه هاي جابجايي (به ياد بياوريد "كوير كشنده") - به قلمروهاي يكپارچه ، جايي كه خودتان را گم مي كنيد و سرگردان مي شويد ، افسون مي كند: "سيكلون خانه را خيلي آرام به هم ريخته بود. ... در ميان كشور با زيبايي شگفت انگيز ... "" جاده شهر زمردها با قيمت آجر سفال زرد آسفالت شده است ... "" من اوز هستم ، بزرگ و وحشتناك. تو كي هستي و چرا مرا جستجو مي كني؟ »جملات جذاب مانند گام هاي رقص در امتداد جاده پيچ در پيچ يكديگر را دنبال مي كنند. با اين حال معدود خوانندگان روي ماجراهاي فريبنده ذهني كتاب تمركز كرده اند.

اما اول: دوروتي ، كه كفشهايش ، در صفحات داستان بام ، نقره اي ، قرمز يا قرمز نيست ، در مقابل ما نه به عنوان يك عروسك ، بلكه به عنوان يك كودك باورپذير ظاهر مي شود. نقاشي هاي خط Denslow باعث مي شود كه او بيش از شش نفر نباشد. چه كسي مي تواند او را بخاطر سيلي زدن بيني شير غرش كند ، در حالي كه مي گويد از شر خودش بخاطر تلاش براي نيش زدن به شرمنده خجالت بكشد؟ و براي تعقيب جادوگر شرور كه او را گله مي زند و يكي از كفش هاي نقره اي خود را دزديده است؟ و براي محكم بودن جادوگر كمتر از صلاحيت محكوم و احضار بلوفش؟ دوست ، مهربان ، مهربان ، صادق و وفادار به دوستانش ، دوروتي وقف فضيلت ارسطويي ، با قهرماني اصيل است. برخي از مفسران وانمود مي كنند كه او در اين راه رشد مي كند ، به طوري كه ، در پايان ، او مي آيد كه خانه كسل كننده كانزاس خود را با آپولوم بپذيرد. اما باوم او را از ابتدا تا انتها يك دخترك كوچك نگه مي دارد. خاله ايم در آخرين صفحه از او مي پرسد كه از كجا آمده است. يك ضرب المثل همه را فاش مي كند: "از سرزمين اوز" ، دوروتي به شدت گفت: "

فراتر از اين - فراتر از سحر و جادو ، فانتزي ، و رواني رواني - بائوم جلوه اي از معماهاي روشنفكري را به صفحات خود مي آورد. با ظرافت و با جذابيت بسيار زياد ، او در اصطلاحات كودكان قلمرو هستي شناسي ، معرفت شناسي و اخلاق را مورد بررسي قرار مي دهد. او در واقع به كودكان كمك مي كند تا ياد بگيرند كه فكر كنند. گرت متيوز ، فيلسوف ، در فلسفه و كودك خردسال ، به ويژه به قلع وودمن اشاره مي كند. اين شخصيت ممكن است كودكاني را كه به سمت عقب انداختن اندام ميخكوب مي شوند ، ناراحت كند و نمي تواند از تعجب آگاه شود كه اگر قطعاتشان جايگزين شود ، باز هم مي توانند خودشان باشند. در همين روش ، متيوز ، پلوتارك پارادوكس باستاني كشتي اينسوس را بازگو كرد ، كه هنگام نمايش در آتن ، داراي آجر سفال صفحات خود بود كه وقتي يكي پس از ديگري پوسيدند ، تا زماني كه كلي كشتي تعويض شود ، پس از آن ، اين سؤال پيش آمد كه آيا آنچه كه اكنون در معرض نمايش قرار دارد ، هنوز هم مي تواند كشتي اينسوس تلقي شود يا خير. حتي يك كودك خردسال مي تواند قدرت استعاره باوم را درك كند. هنگامي كه نتوانيم سريع هويت پايدار و مداوم داشته باشيم ، دلپذير احساسات پيچيده مي شويم.

دوروتي و خوانندگانش به طور مشابه از برخورد با شير ياد مي گيرند. بعد از اينكه بيني خود را سيلي زد ، وي گريه مي كند (و در تصوير دنسلو ، اشك هاي خود را با دم خود پاك مي كند) ، از او مي پرسد چه چيزي او را ترسو مي كند: اين يك سوال فلسفي ناچيز است. شير پاسخ مي دهد كه اين يك رمز و راز است: او به اين ترتيب متولد شد. اما وقتي قلع وودمن مداخله مي كند تصور مي كند ، از آنجا كه قلب شير وقتي مي ترسد ، خيلي سريع مي تپد ، ممكن است از يك بيماري قلبي رنج ببرد ، شير پاسخ مي دهد مراقبانه: "شايد ... اگر من قلبي نداشتم نبايد ترسو مي شدم. . "به راحتي مي توان وزن اين خط را از دست داد.
بايد خوانده شود
5 روز در هفته.

بعداً در همان صحنه ، دوروتي با ديدن شير به اين نكته اشاره مي كند كه همه جانوران ديگر جنگل بايد ترسو تر از او باشند ، زيرا آنها به او اجازه مي دهند تا به راحتي آنها را بترساند.

o كه ، شير پاسخ مي دهد: "آنها واقعاً هستند ... اما اين باعث نمي شود من شجاع شوم." بنابراين باوم از ما مي خواهد كه در نظر بگيريم كه آيا فضيلت ممكن است يك مسئله از استانداردهاي مطلق باشد نه نسبي: ايده اي پيچيده براي يك كتاب كودك . شير او مي خواهد شجاعت خود را به قول خودش احساس كند.

به پايان داستان ، اقدامات جادوگر سؤالات جدي در حوزه اخلاق ايجاد مي كند. دوروتي ، اكنون به شدت نااميد و قابل توجيه از جادوگر ظاهراً آتشين ، مانند آفتابپرست به دليل عدم تحقق وعده هاي خود به او و دوستانش (حتي اگر آنها خواسته او را برآورده كرده اند و جادوگر شرور غرب را نابود كرده اند) به او مي گويد او "مرد بسيار بدي است". او به او پاسخ مي دهد كه در واقع او مرد بسيار خوبي است اما يك جادوگر خيلي بد. اين پاسخ ، همانطور كه شايد فيلسوف انگليسي ، گيلبرت رايل ، اظهار داشت ، يك اشتباه دسته بندي است. در حالي كه ، دوروتي از حسن اخلاقي صحبت مي كند ، جادوگر به معناي صرفاً فني به بدي يا بي كفايتي اشاره دارد.

بعداً در داستان ، پس از اينكه بادكنك هواي گرم رشته هاي خود را پشت سر گذاشت و صعود كرد ، دوروتي را در اوز با توتو ترك كرد و جادوگر فراتر از ابرها از بين رفت ، دوروتي ، با وجود سرخوردگي و پشيماني ، جادوگر را آزاد مي كند و او را مي آمرزد. او مي گويد ، بالاخره ، او مرد خوبي بود ، حتي اگر او واقعاً جادوگر بدي بود. او اين كار را با اين توجيه متفكر انجام مي دهد كه "او تمام تلاش خود را كرده است." بنابراين ، دوروتي - كودك خردمند - كمك مي كند تا با آشكارا درك اين اشتباهات دسته را مرتفع كند ، در حالي كه ، در اخلاق ، نيت براي داوري ما در مورد آنچه خوب است و مهم است آنچه كه نيست و بايد مورد توجه قرار گيرد ، در حوزه عمل ما نتايج را وزن مي كنيم ، كاملاً جدا از قصد. مايل به انجام كار خوب ، همان وزن را كه مايل به انجام كار خوب است ، ندارد.

مضمون فلسفي ديگري: سه دوست دوروتي ، كه تقريباً از ابتداي سفرشان متوجه مي شويم ، از مزايايي كه از اوز مي خواستند غافل هستند. با استفاده از اين تصورات - مثلاً "مترسك" بي مغز "كسي است كه ايده ابتكاري خرد كردن يك درخت را براي ساختن يك پل در خليج خليج كه بايد از آن عبور كند ، تصور مي كند." Baum مي پرسد. ما به تعمق ارزش دانش خود و خودآگاهي بپردازيم. او باعث مي شود تا از اهميت اين ظرفيت ها در آموزش و پرورش و ساير حوزه هاي زندگي و در واقع در هر زيارت كه مي توان به عنوان يك ماجراجويي در امتداد جاده آجري زرد تصور كرد ، تأمل كنيم. او در اينجا ، از راه خود ، با موضوع مشهور شده توسط خطوط درخشان اليوت از چهار كوارتت ، كه بيش از چهل سال بعد نوشته شده است ، رفتار مي كند: "ما از اكتشافات متوقف نمي شويم / و پايان همه كاوش ما / به جايي خواهد رسيد كه ما شروع كرديم. / و مكان را براي اولين بار بدانيد. "

تعامل مستقيم دوروتي با جادوگر شرور نيز بسيار آموزنده است. جادوگر با ديدن علامت بوسيله بوسه محافظ روي پيشاني خود ، عقب مي ماند ، زيرا ، همانطور كه باوم مي نويسد ، قدرت نيكي از قدرت شر بيشتر است. اما ، بدون شرارت در بدجنسي خود ، جادوگر با برنامه ريزي خود ادامه مي دهد و هوشمندانه نتيجه مي گيرد كه ، از آنجا كه دوروتي نمي داند چگونه از قدرت خود استفاده كند ، يا حتي بفهمد كه قدرت دارد ، هنوز هم مي تواند بردگي بگيرد. بار ديگر باوم چشم هاي ما را به ارزش عظيم دانش خود باز مي كند. اين روايت دوباره و دوباره به روايات يونان باستان باز مي گردد ، تصور مي شود كه در معبد آپولو در دلفي كتيبه شده است: "خودتان را بشناسيد". و با تأكيد بر اين امر ، ما ارتباط صميمي آن را با مسئله هويت و با آن درك مي كنيم. ، كشتي Theusus.

مسئله شايستگي و معناي شايستگي نيز در سراسر اوز تكرار مي شود. جادوگر بعد از اينكه دوستان به شهر زمرد رسيدند ، جادوگر از دوروتي سؤال مي كند كه چرا بايد به او كمك كند ، و او با شور و هيجان جواب مي دهد: "زيرا شما قوي هستيد و من ضعيف هستم. زيرا شما جادوگر بزرگي هستيد و من فقط يك دختر بچه ناتوان هستم. " نوزادان بدون قيد و شرط دوست دارند. ما از آنها چيزي نمي پرسيم. با بزرگتر شدن ، قواعد پيروي مي كنند و شايستگي سرش را مي گيرد. جادوگر در پاسخ به دوروتي مي گويد: "در اين كشور ، هركسي بايد هركاري را كه مي كند بپردازد." به همين ترتيب ، با Scarecrow ، وي تكرار مي كند: "من هيچ وقت هيچ بازگشتي را عطا نمي كنم." اين مصاحبه ها دقيقاً انجام مي شوند نقطه مياني كتاب. آنها نقطه عطف قابل توجهي در فرايند يادگيري برجسته مي كنند.

شايد خيلي اميدوار باشد كه فيلمي جديد از اوز به كارگرداني سام رحيمي سعي در انتقال هر يك از اين غناي فكري داشته باشد. با اين وجود ، فراتر از گسترش رنگ ، اختراع و جذابيت ، شاهكار L. Frank Baum يك اثر ادبي است كه كودكان را به فكر كردن ترغيب مي كند. صفحات چاپ شده و پوشيده از آن و تصاوير عجيب و غريب آن در قسمتهاي ديدني و جدي از گشت و گذارهاي رواني باز است.

الن هندلر اسپيتز استاد دانشگاه افتخارات دانشگاه مريلند (UMBC) است. آخرين كتاب او ، كودكان درخشان است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ساعت: ۰۳:۳۹:۲۶ توسط:محمد رضا موضوع: نظرات (0)

آيا آمازون قصد دارد صدها كتابفروشي فيزيكي را باز كند؟

 

وال استريت ژورنال گزارش مي دهد كه مدير عامل يك زنجيره بازار ، جنرال رشد عمومي ، به سرمايه گذاران گفت كه آمازون در حال باز كردن فروشگاه هاي "300 تا 400" در مراكز تجاري در سراسر كشور است.

آمازون در مورد اين مطلب اظهار نظر نكرده است. در هر سه به روزرساني سرگرم كننده از اين داستان Gizmodo ، اين سياستي را ذكر كرده است كه درمورد "شايعات و گمانه زني ها" اظهارنظر نكند و داستانهايي را منتشر كند كه "گمراه كننده" هستند ، اما همچنين از انكار آن خودداري كردند. اين نشان مي دهد كه آمازون هر دو ممكن است به يك آجر و ملات مربوط باشد ، و اينكه نمي خواهد از اين طريق بيرون بيايد.

فروشگاه هاي فرضي آمازون احتمالاً شبيه فروشگاهي است كه سال گذشته در سياتل افتتاح شد ، كه پل ثابت با خاطره انگيز از آن به عنوان "بزرگترين كتابفروشي فرودگاه جهان" ياد كرد. (ما نيز تحت تأثير قرار نگرفتيم.)

بزرگترين سوال اينجاست: چرا؟ آمازون هميشه نسبت به سربار گران قيمت بي تفاوت بوده است و پرش از يك فروشگاه به صدها كاراكتر نيست. اين امكان وجود دارد كه آمازون فروشگاه ها را به عنوان انبارهاي كوچك ببيند كه در تلاش خود براي تحويل يك روزه به يك واقعيت مقرون به صرفه كمك كند. همچنين ممكن است (هرچند كه احتمالاً كمتر احتمال دارد) كه آمازون انتظار دارد Barnes & Noble ، كه به ميزان خطرناكي پول نقدي در دست دارد ، از بين برود.

اما تا زماني كه چيز ديگري نشنويم ، به نظر مي رسد آمازون به دنبال گسترش ملات آجر و خشتي بسيار سريعتر از آن چيزي است كه انتظار مي رود بسياري از من ، از جمله خودم.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ساعت: ۰۳:۳۶:۰۸ توسط:محمد رضا موضوع: نظرات (0)

معماري بيش از ساختمانهاي تازه است: به ياد آدا لوئيز

 

معماري در زندگي جوامع دموكراتيك جايگاه ويژه اي دارد. بيشتر ساختمانها ساخته مي شوند زيرا برخي از نگراني هاي خصوصي ، يك فرد يا يك شركت شركتي ، آن را مرتكب مي شوند. از آنجا كه تهيه زمين و ساخت ساختمان گران است ، نگراني هاي خصوصي كه از اين طريق انجام مي شود ، از مزاياي ثروت برخوردار مي شوند ، كه شامل تأثيرات اجتماعي و سياسي بيش از اعتبار دموكراتيك يك مرد ، يك راي است. با اين حال ، معماري ، يا بيشتر آن به هر حال ، يك كالاي عمومي است: آنچه شخص يا موسسه مي سازد ، ديگران بايد با آن زندگي كنند ، و اغلب براي مدت زمان طولاني. اين وضعيت مطمئناً ساختمانهايي را توليد مي كند كه به طور قابل اعتماد در خدمت منافع مشتري باشد ، اما با اطمينان كمتر در خدمت مردم است. چگونه تعادل قدرت را تغيير دهيم تا بقيه ما ساختمان ها و مكان هايي را كه براي ما نيز مناسب است بدست آوريم؟
محبوبترين

  • تگزاس در حال ايجاد موج آبي در سال 2020 است. بله ، تگزاس.
    ايلهان عمر قبلاً واشنگتن را تغيير مي دهد
    حملات ICE در بهره برداري شركت ها يك برد بود
    استدلال جهان
    وظيفه فعال

حداقل تا حدي از طريق يك مطبوعات آزاد و نيرومند: اين چيزي است كه آدا لوئيز هوكسلايت ، منتقد سابق معماري نيويورك تايمز فهميد. Huxtable ، كه در 7 ژانويه در سن 91 سالگي درگذشت (انتشار آخرين مقاله خود ، در مورد بازسازي پيشنهادي Foster & Partners براي كتابخانه عمومي نيويورك ، در ماه دسامبر) ، بازگو كرد كه چگونه او خواست ، cajoled ، و اصرار داشت كه تايمز ساخت. به طور جدي با رفتن به دفتر يك سردبير "با ليستي از تمام داستانهايي كه تايمز از دست رفته بود. خوب ، شما به يك ويراستار مي گوييد كه چه چيزي گم شده است ، و توجه آن را به خود جلب مي كند. "تايمز موقعيت جديدي را براي Huxtable ايجاد كرد ، او را به عنوان اولين منتقد معماري مقاله نام گذاري كرد و به او يك پست در كنار مجموعه منتقدين هنر ، ادبيات ، تئاتر ، موسيقي ، فيلم و رقص. او به مدت 19 سال براي روزنامه تايمز نوشت ، و آن را تنها به دست آورد تا موضع مشابه ، اما كمتر بي امان خواستار در وال استريت ژورنال.

Huxtable هرگز به خوانندگانش يا هر كس ديگري كه گوش مي دهند اجازه ندهيد فراموش كند كه معماري مانند ساير هنرها نيست. نقاشي ها يا اجراهاي رقص شما براي ديدن يا ديدن آنها انتخاب مي كنيد ، اما معماري همه ما را تحت پوشش قرار مي دهد. همه آن را مي بينند و تجربه مي كنند. Huxtable تأكيد كرد كه معماري يك هنر است و اين يك هنر است كه همه مستحق لذت بردن از آن دقيقاً هستند زيرا اين زندگي زندگي در مناطق ساكن ما را تشكيل مي دهد. او با تشخيص عدم تعادل ساختاري در بين مشتريان پول ، طراحي معماران و عموم مردم بي صدا ، از انتقاد ، ابتدا به توسعه دهندگان دريغ نكرد ، سپس ، هنگامي كه زمانها خواستار آن بودند ، توسعه دهندگان و مسؤولان عمومي را گمراه كردند و سپس ، اخيراً ، توسعه دهندگان ، گمراه كردند. مقامات دولتي و معماران گمراه كننده. او قصد داشت مردم را به خاطر وحشت و رفتارهايي كه بر اساس آن در نيويورك و جهان مرتكب شده بودند ، فراخواند.

پس از تخريب ايستگاه با شكوه نئوكلاسيك پنسيلوانيا مك كيم ، ميد و وايت در نيويورك براي ايجاد راه ، از طريق فروش حقوق هوايي ، براي Penn Plaza ، يك هتل ، اداري ، مجموعه ورزشي و سرگرمي ، در بهترين حالت ، پيش پا افتادگي قابل اجرا ، قابل پخش است. منفجر شد ، "وقت آن است كه صحبت از جامعه مرفه خود را متوقف كرديم. ما يك جامعه فقيرنشين هستيم. "اصرار داشت كه او بخاطر ساختمانها و شهرهايي كه ما مي سازيم. وي با مراجعه به جاي ديگر به ايستگاه پنسيلوانيا مادسون و ايستگاه پن ، گفت كه زيبايي شناسي جامعه آمريكا از امپريال روم به "سرمايه گذاري مدرن" رو به زوال است. توسعه دهندگان املاك و مستغلات دوستان Huxtable نبودند.

Huxtable با مقالات خود در مورد پنگاه ايستگاه و تحولات ديگر - كه برخي از آنها اعدام نشده اند ، برخي ديگر در منهتن تحتاني ، به كاتاليز كردن جنبش حفظ تاريخي كمك كردند و يك حامي نامدار آن شد. اما مقام افتخارآميز براي او غيرمادي بود. چند سال بعد ، حفظ تاريخي به يك زيرزمين قابل توجه محافظه كاري ، دلتنگي و استانداردهاي گمراه شده تبديل شده بود ، او به سختي محافظت كننده ها را بخاطر اينكه خيلي دور رفته بود ، مورد تمجيد قرار داد. به همين ترتيب ، Huxtable در اوايل تشخيص داد كه رابرت ونتوري و دنيز اسكات براون ، به همراه ساير پست مدرنيست هاي تاريخ گرايانه ، انتقاد مهمي از مدرنيسم شركت داشتند. اما او هرگز تبديل به يك ايدئولوژيك نشد ، و به درستي تزيينات تخت و رنگي روشن را در تالار شهر پورتلند مايكل گريوز و بالاي Chippendale از برج AT&T جان Burgee در منهتن محكوم كرد ، به طوري كه بسياري از دمهاي تزئيني روي الاغ هاي بي ارزش آويزيد. اخيراً ، Huxtable به طرز سخت و ناگهاني به اصطلاحات امروزي (و مشتري هاي آنها) حمله كرد تا بيش از آنچه او را "معماري هليكوپتر" لقب داده است: ساختمان هاي پر زرق و برق ، فرم محور و تصويري ، با توجه به فرهنگ محلي ، بافت شهري يا محيط زيست ، و به شهرهاي ميزبان فرو ريخت. در واقع ، با كمي توجه ، در واقع ، براي تجربه واقعي يك شخص از آنها در زمين.

هركدام از مشاركتهاي Huxtable در معماري باعث شهرت ماندگار او مي شود. نوشته هاي وي به برجسته ساختن معماري براي برجسته ملي و بين المللي كمك كرده است. او به تحريك جنبش حفظ تاريخي در زماني كه توسعه دهندگان كمك كرده اند

هر آنچه در توان داشتند براي از بين بردن هر اينچ سود از زمين خود غافلگير بودند. او پس از مدرنيسم تاريخ گرايانه را با ذهني باز و همچنين با چشمان روشن و با قضاوت تشخيص گاه به گاه مورد بحث قهرمان كرد.
بايد خوانده شود
5 روز در هفته.

اما بايد ديد كه مشاركتهاي Huxtable فراتر از معماري است: او معيارهايي را براي انتقاد تدوين كرد كه منتقدان هر هنري براي تقليد به خوبي عمل مي كنند. اين استانداردها چيست؟ او دنبال استعداد بود نه پول. او بخشنده و مهربان بود. او تصديق كرد كه معماري چيزي فراتر از هنر است ، اما او همچنين تشخيص داد كه اين هنر است و به متقاضيان متقاعد شده از جمله من كمك كرد كه اين نوعي هنر است كه همه سزاوار آن هستند. او نظرات نيرويي داشت ، اما او نيز منعطف بود. و او هميشه به آنچه در مقابلش بود ، نگاه مي كرد و ساختمانها را براساس آنچه مي ديد ، قضاوت مي كرد ، نه براساس آنچه معمار قصد انجام آن را داشت ، يا از نظر موقعيت زيبايي شناختي يا فكري كه او معتقد بود يك ساختمان نمايان است.

فضيلت او در ديدن و ديدن آنچه در واقع در مقابل او بود ، با اين وجود ، به اين معني بود كه او تصميم گرفت يك وظيفه مهم مهم را به ديگران واگذار كند. بيان يك چشم انداز و برنامه اي براي معماري و طراحي شهري نيز مورد انتقاد منتقدين است ، همانطور كه لازم است توضيح دهد كه چرا اين يا آن ساختمان جديد يا پروژه عمراني خوب يا بد است. اما Huxtable هميشه زوال مي كرد ، با تواضع اصرار داشت كه او فقط يك روزنامه نگار بود كه سعي داشت آن را به مهلت بعدي برساند ، و يك مورخ با رويكردي كاملاً ترديد آميز به تمام آموزه ها. اما اين يك دكترين نيز نوعي محافظه كاري بوركي است كه به طور مؤثر تعديل هاي افزايشي در مقياس كوچك را نسبت به آنچه در حال حاضر وجود دارد ، قهرمان مي كند. چنين احتياطي ، مطابق با زمانها و با همدلي در هماهنگي با همكار بهترش ، جين جيكوبز ، جايگاه اصلاحي خود را داشت. اما اين يك دكترين است كه در نهايت مانع از پيشرفت در امتداد خطوط گرامي و تجليل شده از آن مي شود: به سمت يك شهروند آگاه ، آينده نگر ، و مقامات رسمي در برابر يك ديدگاه كاملاً بيان شده و كاملاً درك شده از خير مشترك پاسخگو هستند.

 


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ساعت: ۰۳:۳۵:۱۲ توسط:محمد رضا موضوع: نظرات (0)